سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غـــــفـــلــــت

دلم گرفته امشب.خیلی هم گرفته.خیلی خیلی گرفته خدا.

نمیدونم دواش چیه؟

دلم میخواد حرفهایی رو که تو گلومه بگم بهت ولی وقتی میخوام به زبونش بیارم اشکام میریزه و ...

داغونم خدا.دفعه ی قبل خودم رو شکل کر بودن زدم و ازش گذشتم ولی الان شنیدم.نمیتونم ازش رد بشم!

چرا من ؟ دلم میخواد یه ادم بی روح و بی احساس باشم که محبت تو دلش جایی نداشته باشه.اصلا چرا باید باشه؟برای کی؟واسه چی؟

خدایا احساسم درد داره !

کاش قلبم از سنگ بود تا اینهمه صدای شکستنش رو نمی شنیدم!

گاهی از گریه هام خنده م میگیره.از درد گریه هام خنده م میگیره.میخندم به خودم .به این همه احساسی که له شد!

وقتی بچه بودم یه  شب خواب دیدم که یه صحرای بزرگیه و همه چی سیاهه.هر کس داره داد میزنه و به یه طرف نامعلوم میدوه منم یه جا به دور از همه این هیاهو به بقیه نگاه میکنم.قلبم در اشوبه.نمیدونم کی بود من فقط حسش کردم اومد دستی گذاشت رو سرم و بهم گفت نترس من پیشتم.و باهم با قلبی اروم به وحشت زدگی دیگران نگاه میکردیم.و من اروم اروم بودم.

خدایا الان دستی نیس.خدایا الان پاکی قلبی نیس.الان من نیستم!

به داد دلم برس خدا .


نوشته شده در دوشنبه 90/2/5ساعت 1:0 صبح توسط ضحی نظرات ( ) |


Design By : Pichak